روشن تر از صبح

به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی،حسن در نخستین روز پاییز سال ۱۳۳۶ در کوچه های خاکی شهر بافت به دنیا آمد و در دامان پدر و مادری مهربان رشد و پرورش یافت با آغاز جنگ تحمیلی، مانند. بسیاری از هم نسلانش به عنوان بسیجی راهی جبهه ها شد تا نگذارد حتی یک وجب از خاک میهنش به یغما رود.

شهید زنده
اخلاق نیکو و روحیه ای سرشار از ایمان داشت تا جایی که همه می دانستند دیر یا زود شهد شیرین شهادت را می نوشد. وقتی تصمیم به ازدواج گرفت، اطرافیان دختر مورد نظرش نیز این مسأله را به او گوشزد می کردند تا بداند قدم در چه مسیر سختی میگذارد اما او با رضایت کامل می گفت: این انتخاب ارزشش را دارد حتی اگر فقط چند صباحی بتوانم در کنار چنین مردی که اهل جهاد و شهادت زندگی کنم.
ثمره این زندگی خدایی پسری بود که حسن دلش می خواست به عشق شهید حاج طیب رضایی او را طیب بنامد اما همسرش علاقه داشت نام محمد حسن بنامد را برای فرزندشان انتخاب کنند تا در روزهای پس از شهادت پدر یاد و نام او را زنده نگه دارد. سرانجام بر سر نام محمد طیب به توافق رسیدند.

یار حاج قاسم
به گفته یکی از مدیران سازمان تبلیغات شهرستان بافت، حسن علاوه بر فعالیتهای انقلابی دیگر از نیروهای این سازمان نیز بود و با تمام وجود به انقلاب خدمت می کرد. او که معاون گردان غواص لشکر ۴۱ ثارالله کرمان و در زمره یاران حاج قاسم سلیمانی بود نهایتا در عملیات والفجر ۸ در شرق اروندرود بر اثر اصابت گلوله به قلبش به آرزوی دیرین خود رسید و از اهالی آسمان شد. قبل از او برادرش بدالله نیز در این مسیر پر افتخار گام گذاشته بود و در ۲۶ اسفند سال ۱۳۶۳ در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به شکم و پاها نامش را در زمره شهدا به ثبت رسانده بود.

تو مرا به سوی خود خواندی....
حسن همچون یک عارف حقیقی و سالک راه حق در وصیت نامه خود نوشته است: «پروردگارا تو مرا به سوی خود خواندی من هم با همه وجودم به سوی تو آمدم و از هر چه داشتم گذشتم و به فرمانت لییک گفتم و جبهه را به عنوان نزدیک ترین راه جهت رسیدن به خودت انتخاب نمودم خدایا تو را شکر میکنم زیرا در اینجا یاد مرگ و یاد یاران با وفا بهترین انگیزه برای مخالفت با نفس و دشمنی با شیطان میباشد. جبهه ای که همه مستضعفان جهان شاهدند و همه مؤمنین شهادت میدهند و زمین و آسمان شهادت می دهند جنگ بین انقلاب اسلامی ایران و حزب بعث عراق جنگی است بین حق و باطل و جنگی است که یک طرف مرجع عالیقدر تشیع رهبری میکند و در طرف دیگر دیکتاتوری رذل و نوکر استعمار و در این مقایسه حق و باطل هیچ شکی نیست. چیزی است. که بر همه معلوم میباشد امری است که تو به آن فرمان داده ای و مرجع تشیع فتوا داده و من همه برای دفاع از حیثیت و دین وطن و انقلاب خود و خلاصه در راه تو آماده این جبهه شده ام خدایا تو را شکر میکنم و از تو می خواهم که به من صبر و قدرت و مقاومت عطا کنی تا از این آزمایش سخت روسفید بیرون آیم و اگر مشیت تو بر این تعلق گرفته که زنده بمانم توفیق اطاعت و بندگی و ترک گناه و معصیت عطایم کنی تا به جبران گذشته هایم بپردازم.
درخاتمه از پدر و مادر و خواهران و برادران و همسرم تقاضای عمو دارم و از آنها میخواهم از راه خدا منحرف نشوند و در همه عمر تسلیم امر پروردگار باشند زیرا ما برای آخرت آفریده شده ایم نه برای دنیا و این مصیبت ها و سختی های زودگذر و تمام شدنی است. والسلام.

شهید حسن زارع پیشه 
 
محل تولد: خاکی شهر (بافت) 
 
تاریخ تولد: ۱۳۳۶٫۷٫۱  

تاریخ تولد آسمانی: ۱۳۶۴٫۱۱٫۲۱  

محل شهادت اروندرود ٫ عملیات والفجر ۸  

نحوه شهادت: اصابت تیر به قلب  

پست سازمانی همکار افتخاری سازمان 
 
مزار مطهر گلزار شهدای بافت