بسیج | زندگینامه شهید سیدمحمدرضا مرتضوی فروشانی ؛

برنمی گردم مگر با پیروزی

شهید سید محمدرضا مرتضوی فروشانی، فرزند خانواده‌ای روحانی و مبارز از خمینی‌شهر، که از کودکی در فضای عشق به امام و انقلاب پرورش یافته بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خدمت در سازمان تبلیغات اسلامی تهران پرداخت. او با آغاز جنگ تحمیلی، لباس رزم پوشید و در عملیات بیت‌المقدس در منطقه شلمچه به شهادت رسید. پیکر مطهرش پس از پنج سال بی‌نشانی، در جریان عملیات کربلای ۵ شناسایی شد و با شکوهی کم‌نظیر در گلزار شهدای مصطفویه خمینی‌شهر به خاک سپرده شد.

برنمی گردم مگر با پیروزی

به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی،سال ۱۳۳۸، محمدرضا به همراه برادر دوقلوی خود  در دل خانواده ای روحانی اصیل و وارسته از دیار  خمینی شهر چشم به روی دنیا باز کرد. جد بزرگوارش  آیت الله سید محمد حسین مرتضوی از علمای  وارسته و زاهدان روزگار خود بود که به زهد، پارسایی  و ساده زیستی شهرت داشت پدر و برادران محمدرضا  نیز از روحانیون متعهد و مورد وثوق مردم به شمار  می رفتند. برادرانش که افتخار آشنایی و شاگردی  حضرت امام خمینی شده در نجف اشرف را داشتند.  با شروع نهضت اسلامی مردم ایران قدم در مسیر  مبارزه با طاغوت گذاشتند و بارها رنج زندان و تبعید را  به جان خریدند.  

تربیت و پرورش در چنین خانه ای تأثیر عمیق بر روح و شخصیت محمدرضا گذاشت و بذر محبت امام  را در دل او کاشت به گونه ای که به محض رسیدن  به سن تکلیف به جمع مقلدین و دلدادگان آن مرد  خدایی پیوست و در صحنه های مختلف مبارزه چون  پخش اعلامیه و حضور در راهپیمایی ها حضوری فعال داشت.  

پس از پیروزی انقلاب برای ادامه مسیری که آغاز کرده  بود، خودش را به تهران رساند و در سازمان تبلیغات  اسلامی، دوشادوش برادر بزرگش به خدمت در عرصه  فرهنگ مشغول شد؛ اما با شنیدن خبر هجوم دشمن  به خاک پاک وطن آرام و قرار از کف داد. اسفند ماه ۱۳۶۰  لباس رزم بر تن کرد و پس از گذراندن دوره نظامی به  همراه گروهی از رزمندگان از طریق سازمان تبلیغات  عازم جبهه شد عملیات فتح المبین نخستین حضور  او در خط مقدم بود پس از مدتی برای دیدار خانواده  و تحویل برخی مدارک شهدا برگشت؛ اما بازگشتش  رنگ و بوی دیگری داشت.  

وقتی هنگام خواب برایش رختخواب بهن کردند  نپذیرفت روی آن بخوابد و گفت: «من از جایی آمده ام  که عزیزترین جوانانش بدنهایشان را روی خاکهای  نمناک سنگر میگذارند آن وقت چگونه من در جای نرم بخوابم؟ من بدنم به خاک کف سنگرها عادت داده ام.»

در آخرین شب به ما در سفارش کرد مانند عمه سادات  صبر پیشه کند و به دیگران وصیت نمود که امام و  انقلاب را تنها نگذارند دو روز قبل از شهادت از دل  میدان جنگ نیز در نامه ای به برادر دوقلویش نوشت  مروز جمعه ۱۳۶۷۲٫۱۷ است و نیروهای ما در بیست  کیلومتری خونین شهر مستقر هستند. دلهای ما  برای زیارت کربلا پر میزند. برادرم از جایی برایت نامه  می نویسم که گلوله ها و خمپاره ها از هر طرف مانند  نقل و نبات بر سر ما میبارد و من با تمام وجودم  قسم میخورم تا این مزدوران را از خونین شهر خارج  نسازیم، برنمی گردم مگر با پیروزی....
 
و او بر سر پیمان خود ماند روز ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ درجریان عملیات بیت المقدس در منطقه شلمچه از  جان و جوانی اش گذشت کرد تا بار دیگر عطر خوش  آزادی در کوچه پس کوچه های خونین شهر بپیچد.....  
سید محمدرضا پنج سال همچون مادر سادات بی نشان ماند تا آن که در میانه کربلای ۵ پیکر  مطهرش شناسایی شد و به میهن بازگشت مردم  خمینی شهر قهرمانشان را باشکوه تمام تشییع کردند.  و روز چهاردهم خرداد ۱۳۶۶ در گلزار شهدای مصطفویه  به آغوش خاک سپردند.  
 


شهید سید محمدرضا مرتضوی فروشانی  

محل تولد: خمینی شهر  

تاریخ تولد: ۱۳۳۸  

تاریخ تولد آسمانی: ۱۳۶٫۲٫۱۹  

محل شهادت: شلمچه عملیات بیت المقدس  

پست سازمانی: امور فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی تهران
  
مزار مطهر :گلزار شهدای مصطفویه خمینی شهر

1404/07/12